مای پتسلام

نظرتون راجع به من چیه؟

نظر

میگما...

شست و شوی گوش

دیروز بیمارستان بودیم یه پسر بچه ی کوچولوی بامزه

که اورده بودن گوششو شستشو بدن اومد ازم پرسید :

ﻗﺎﺿﻲ ﺑﻪ طرف میگه :
ﭼﺮﺍ 8 ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺯﻳﺮ ﮔﺮﻓﺘﻲ ﻛﺸﺘﻲ ؟
طرف: ﻭالا آﻗﺎﻱ ﻗﺎﺿﻲ ﺗﻮ ﺳﺮﺍﺯﻳﺮﻱ ﺑﺎ 150 ﺗﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﻴﺮﻓﺘﻢ ﻳﻬﻮ ﺩﻳﺪﻡ ﺭﻭﺑﺮﻭﻡ ﺑﻦ ﺑﺴﺘﻪ ، ﺳﻤﺖ ﭼﭗ 1 ﻧﻔﺮ ﻭﺍﻳﺴﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ 7 ﻧﻔﺮ ،
ﮔﻔﺘﻢ ﺟﻬﻨﻢ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺭﻭ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ! ﺑﺎﺯ ﻳﻪ ﻧﻔﺮﻭ ﺯﻳﺮ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ 7 ﻧﻔﺮﻩ ،
آﻗﺎ ﻣﻦ ﻣﺎﺷﻴﻨﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺳﻤﺖ ﺍﻭﻥ ﻳﻪ ﻧﻔﺮ ، ﺍﻭﻧﻢ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ 7 ﻧﻔﺮ، ﻣﻨﻢ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ 

تو مراسم ختم پدر حیف نون همه شروع میکنن به جیغ زدن و فرار کردن ! حیف نون از یکی میپرسه : چرا دارید فرار میکنید !؟

طرف با ترس میگه : مرده زنده شده ! مرده زنده شده !

حیف نون میگه : از کدوم طرف رفت !؟

طرف با دست اشاره میکنه و میگه : از اون طرف !

حیف نون با سرعت به طرف پدرش میره و بعد از چند دقیقه با صدای بلند میگه : فرار نکنید ! نترسید ! کشتمش

حیف نون مجری یه مسابقه 20 سوالی تو تلویزیون میشه ! اولین شرکت کننده به حیف نون میگه : جانداره !؟

حیف نون میگه : نه !

شرکت کننده میگه : تو جیب جا میشه !؟

حیف نون چند دقیقه فکر میکنه ! و میگه : تو جیبت جا میشه ولی اگه تو جیبت بریزی ، جیبت ماستی میشه !

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺗﻠﻔﻦ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺻﺪﺍﻡ ﺭﻭ
ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ...

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺎ
ﭘﺴﺮﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺯﺩﯾﺪﯾﻢ ۱۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ
ﺁﺩﺭﺱ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﭘﺴﺮﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﯿﻢ...:|

ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ ۲۰۰ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺪﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ
ﺑﮑﺸﯿﻨﺶ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺮﺳﻪ !

هیچی دیگه الان دارم دنبال پدر مادر واقعیم می گردم

چرا دیونه شدی؟

از یه دیوونه میپرسن چرا دیوونه شدی؟

میگه : من یه زن گرفتم که یه دختر 18 ساله داشت.

دختر زنم با بابام ازدواج کرد.

در نتیجه زن من مادر زن پدر شوهرم شد.

از طرفی دختر زن من که زن بابام بود.

پسری به دنیا آورد که میشد برادر من و نوهء زنم پس نوهء منم میشد.

در نتیجه من پدر بزرگ برادر تنی خودم بودم .

چند روز بعد زن من پسری دنیا آورد که زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و مادر بزرگ او شد .

در نتیجه پسرم برادر مادر بزرگ خودش شد.

از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم خواهر پسرم بود.

در نتیجه من خواهرزادهءپسرم شدم .

می دوووووووووووووووونم الان احتیاج به داریCtrl+Alt+Del 

صبح رفتم پاركينگ بوگاتي رو ور داشتم داداشم ميگه امروز لازمش دارم لامبورگيني رو وردار . ميگم خوب تو كارتو با اون فراري را بنداز تا من بي ام و رو بدم به بابا كه بره پورشرو از تعميرگاه بياره گفت كلافم كردي اصن اون كاديلاكرو مي برم گفتم خواستي آئودي هم هست با اون برو الان فهمیدین ما خیلی مایه داریم یا ادامه بدم؟

دیشب

دیشب خسته بودم وسط هال ولو شدم ، خوابم برد،
نصف شبی یه لحظه احساس کردم نفسم بای نمیاد و دارم خفه میشم،
جد و آبادم اومد جلو چشمم، افتادم به سرفه کردن و نفس نفس زدن،
قشنگ اینقد سرفه کردم که بنفش شدم!
یکم که تونستم نفس بکشم تو اون تاریکی نگا بای سرم کردم،
دیدم بابام وایساده داره هر هر میخنده!
همینجوری مات و خواب زده پرسیدم چیه؟ چی شده؟؟
با خنده و خیلی ریلکس گفت: هیچی ندیدمت، پام رفت رو گردنت، بخواب بخواب !!!!!!!

بدترین حس

بدترین حس وقتیه که یه تخمه رو بشکنی مغزش بیفته گم بشه

چرت و پرت گفتن

لذتی که در چرت و پرت گفتن هست در گفتن حرف های منطقی نیست !

بالش

ضد حال ترین اتفاق ممکن موقع خواب اینه که بالش رو پشت و رو کنی بعد ببینی گرمه مثل اونورش . . . 

اگه من بمیرم

به مامانم میگم اگه من بمیرم چی کار میکنی!؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

میگه یه مراسم میگیرم چشم همه در بیاد...!!!!

گچ

ﭼﻪ ﺫﻭﻗﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﮔﭻ ﺭﻧﮕﯽ
ﺑﯿﺎﺭ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﺸﻌﻞ ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ ﺭﺍ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻬﻤﻮﻥ
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ

دیکتاتور

دیکتاتور اون بچه دو ساله است که 20 نفر مجبورند به خاطر او کارتون نگاه کنند!

موافقید که تا شیش صبح بیدار موندن خیلی راحت تر از شیش صبح بیدار شدنه؟

پسرعمه زا

فامیل دور : آقای مجری من فکرامو کردم ! راه رفتنی رو باید رفت ، درِ بستنی رو باید بست...

پسرعمه زا : درِ بستنی رو باید لیسید…!