تسلیت
سلام
تسلیت میگم به همه یه مدرسه ای ها
واقعا مصیبت بزرگیه
باید خودمونو آماده کنیم بریم به جنگ درس
مثه رستم در برابر غول سپید
ولی با این حال بازم ب ما سر بزنیدا !!!!!!!! آفرین!
سلام
تسلیت میگم به همه یه مدرسه ای ها
واقعا مصیبت بزرگیه
باید خودمونو آماده کنیم بریم به جنگ درس
مثه رستم در برابر غول سپید
ولی با این حال بازم ب ما سر بزنیدا !!!!!!!! آفرین!
اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت
صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا
بمانم؟»
رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او
را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا
قبل از آن هرگز نشنیده بود...
اساتید و محققین دانشگاه پرینستون آمریكا این تست را بعنوان شگفتی بزرگ
روانشناسی در قرن 21 معرفی كرده اند...
از منابعی هم افشا شده كه شركت گوگل از این تست در آزمون استخدامی
مدیران ارشدش استفاده می كند...
پاسخ صحیح به این تست در كمتر از 30 ثانیه نشان دهنده بهره هوشی حداقل
140 می باشد...
من شبا کتاب میخونم اونم تا صبح.
یه بار که داشتم می خوندم رسیدم به یک جای خیلی خنده دار کتاب.هیچی دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم زدم زیر خنده یه هو همه اهل خانواده بیدارشدن فکر کردن دزد اومده همینجوری همه جارو میگشتن بعد همسایه ها هم از سرو صدای اینها بیدار شدن بعد فهمیدن قضیه چیه مرو تا دو هفته از کامپیو تر و بقیه چیزا حتی تلوزیون و موبایل محروم کردن.الان بعد از دوره محرومیتمه که اینو دادن.
دیروز مامانم زنگ زده میگه محمد پاشو بیا مدرسمون (مامانم معاون دبیرستانه) منم رفتم دیدم که مدیرشون افتاده رو صندلی و مامانم و همکارش دارن بادش میزنن میگم:چی شده؟؟
میگه:هیچی کامپیوتر روشن نمیشه!!
میگم مگه کاریش کردین؟
میگن نه فقط تمیزش کردیم که ویروس نگیره!!
من قیافم مثل پد موس شد!!
میگم خب حالا چیکارش کردین!؟!؟
یه همکارای مامانم با قیافه حق به جانب میگه!!
من به مامانت گفتم که وایتکس نریز بذار من با جوهر نمک بشورمش ولی نذاشت فقط گذاشت من بهش مایع دستشویی بزنم!!
من:oö
مامانم میگه چیزی نشد که!! بجاش خوب تمیز شد!!تو ای حین خانوم مدیر گف :محمد جون درس میشه یا من بد بخت شدم
منم گفتم اتفاقی نیوفتاده فقط. ..
اونم غش کرد...
اوایل اسارت ورزش ممنوع بود.
تا یه نفر شروع به ورزش كرد، مامور عراقی با قلم و كاغذ اومد سراغش و پرسید:
اسمت چیه؟
اونم گفت: گچ پژ
عراقیه تا چند دقیقه هركاری كرد نتونست اسمو تلفظ كنه ول كرد و رفت.
دیشب با خونمون دعوام شد گفتم من ""سگم"" )دقت کنید سگ( اگر دوباره بیام تو این خونه و از خونه زدم بیرون ^___^
بعد چند ساعت مامانم زنگ زد
مامانم : رضا مادر پاشو بیا خونه من : اوممم نمیخواهم , نمی آیم!!
مامانم : خرس گنده پاشو بیا خونه دیگه برا من ناز نکن
من : اوممم چشم
خلاصه رفتم خونه و رفتم برم تو اتاقم دیدم عکسم رو زدن رو در اتاقم و زیرش نوشتن محل نگهداری سگ خونه @@ دی :
عصبی شدم پریدم تو پذیرایی گفتم این کار کیههههه؟؟؟
مامانم برگشته به بابام میگه : جلل الخالق نگاه کن سگمون داره حرف میزنه ^.^ ^___^
بابام هم یه خلال دندون دستش بود انداختش آخر پذیرایی میگه رضا ) سگشون رو میگفت( بدو بیارش !!!
خو لامصب سگ دوس داشتید سگ میخریدیت ، من که داشتم با بچه های پرورشگاه زندگیمو میکردم
دیشب با همه ی داییم ها و خاله هام و همسراشون و بچه هاشون همه و همه خونه ی پدربزرگم جمع شده بودیم.شب تا دیر وقت بیدار بودیم و بعد از اون چون همه خسته بودند هرکس یک طرف سالن خوابید.شب من خوابم نبرد و یه فکر ترولی به سرم زد.رفتم گوشی های همه رو از توی کیف هاشون و شلوارهاشون برداشتم.حدود15 تا گوشی شد.ساعت همه گوشی ها رو با هم یکی کردم و ساعت زنگدار همه گوشی ها رو واسه ساعت 4 صبح تنظیم کردم.هرکدوم از گوشی ها رو یه گوشه ی سالون انداختم و با خیال راحت رفتم خودمو به خواب زدم و منتظر شدم.
شاید باورتون نشه ساعت 4 که شد 15 تا گوشی با زنگ های مختلف شروع کرد به زنگ زدن طوری که انگار یه سمفونی بزرگ در قب لوس آنجلس شروع نواختن کرده.همه مثل جن زده ها از وحشت نشسته بودند و بهم نگاه می کردند
به بابام میگم احساس میکنم چشام خیلی ضعیف تر شده
میگه باشه یه وقت از دکتر میگیرم بریم درستش کنیم
من رباتم عایااا؟؟؟؟؟؟؟
رفتیم بسرخاک بعد طرف حلوا داش پخش میکرد خواهرم میگه اگه تو بمیری من شیرینی پخش میکنم!!
ی همچین خواهر با محبتی دارم من دلتون بسوزه!!!
تو راه مشهد بودیم بعد شام داشتم تو اتوبوس میرفتم جای خودم بشینم یهو ی گودزیلا منو دید داد زد: بابا بابا ( باباش اونور اتوبوس بود ) باباش گفت: چیه پسرم؟ گفت: بابا همین پسررو میگفتما! دماغشو نگا چ ضایس!!!! خرطوم فیله! خواستم برم بیرون اتوبوس از صحنه محو شم اتوبوس راه افتاد! رفتم سر جای خودم نشستم هیچی هم نگفتم. چند دقه بعد باباش اومد پیشم فک کردم میخواد معذرت خواهی کنه گفتم : عیبی نداره بچه س! اونم گفت: حالا شما خودتونو ناراحت نکنید بالاخره هر کسی ی مشکلی داره دیگه! مشکل شمام دماغتونه دیگه!
سر جلسه امتحان بودبم و همه تو يه سوال جا خالي(اسم يه نفر) مونده بوديم.معلممون كه فهميده بود همه تو گل گير كردن گفت:بچه ها توجه كنين كه سوال 6 مربوط ميشه به نادر شاه!!!!!
به اين ميگن معلم!
آقا یه همسایه جدید اومده تو کوچه مون،یه پسربچه هشت ساله هم دارن
اسمش شهابه ، بهش گفتم آقا شهاب کلاس چندمی عمو؟
گفت کلاس دوم ابتدایی،تو کلاس چندمی؟
منم خواستم یه جوری بگم که حالیش بشه ،باش هم ذات پنداری کنم گفتم منم کلاس دانشگاهم
لامصب یه پوزخند زد ، یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم کرد و گفت کلاسه دانشگاه دیگه چیه؟ خوب مثه بچه آدم بگو ترمه چندی، دانشجویه مملکت را باش!!!!! حالا کارشناسی هستی یا ارشد؟
هیچی دیگی رفتم همه ی کتابهای دوره ی تحصیلم را جویدم
جاتون خالي ديشب با خانواده و اقوام رفته بوديم دور هم بيرون شام بخوريم....
بحث كشيده شد به قيمت موبايل .. يهو داداشم گفت : رفيقم تو كار گوشيه .. فلان گوشي رو با يك سال گارانتي مادام العمر ميده يك ميليون....
يك سال گارانتي مادام العمر؟؟؟؟
ميشه عايا ؟؟؟؟